سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پاستور
 RSS  :: خانه :: ارتباط با من :: پروفایل :: پارسی بلاگ
دانشمندان امّت من، مانند پیامبران بنی اسرائیل اند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
  • تعداد بازدیدهای وبلاگ
  • - کل بازدیدها: 16173 بازدید
    - امروز: 1 بازدید
    - دیروز: 2 بازدید

  • درباره من
  • پاستور

  • لوگوی وبلاگ
  • پاستور

  • دوستان من
  • اطلاعات عمومی

  • دوستان من لوگوی


  • اشتراک
  •  

  • اوقات شرعی

  • وضعیت من در یاهو
  • یــــاهـو

    ? آلبرت انیشتین
  • میلاد محمود نژاد و سینا معینی یکشنبه 87/4/30 ساعت 12:47 عصر
  • طبق گفته ی اینشتین یکی از اولین و تاثیر گذار ترین پدیده های دوران کودکیش قطب نمایی بود که پدر به او نشان داده بود و او متوجه شده بود نیرویی در فضای تهی بر عقربه اثر می کند. در سال 1889 یک دانشجوی پزشکی به نام ماکس تالمود  اینشتین را با کتاب های فلسفه و علوم پایه آشنا کرد از جمله نقد عقل محض از کانت و مدتی بعد هندسه و حساب دیفرانسیل. او در این هنگام 12 سال داشت و در دبیرستان لویت پولد مشغول به ادامه ی تحصیل بود. گفته شده اینشتین دچار کندی در یادگیری بوده است ولی استعداد او در چند مورد نشان می دهد وی فردی خودگرا(autism) بوده است. آن طور که خود اینشتین گفته است پس از یک دوره پریشانی شش ماهه از دبیرستان اخراج شده است. ظاهرا این بهانه ای بوده برای بازگشت به خانه در ایتالیا.

    اولین کار علمی اینشتین "بررسی اتر در میدان مغناطیسی" در 1894 به رشته ی تحریر در آمد. او در سال 1896 دیپلمش را از دبیرستان آرائو در سویس گرفت جایی که با فراغ خاطر می توانست الکترومغناطیس ماکسول را مطالعه کند. او در سال 1900 مقاله ی "نتایج مشاهدات پدیده ی کاپیلاریته" را در Annalen der Physik منتشر کرد.

    اینشتین تا سال 1905 کار چشمگیری نداشت اما در این سال چهار مقاله ی بسیار تاثیر گذار در Annalen der Physik منتشر کرد: ( اتحادیه بین المللی فیزیک کاربردی و محض صدمین سال گرد انتشار مقالات اینشتین را سال جهادی فیزیک نام گذاری کرد. )  

    مقاله ی اول "دیدگاهی عمیق بر تولید و انتشار نور" پدیده ی فتوالکتریک و ویژگی های ذره ای نور را به کمک مفهوم light quanta  ( بعدا به نام photon شناخته شد) توضیح میدهد.

    مقاله ی دوم "درباره ی حرکت ذرات کوچک معلق در مایع آرام" علاوه بر این که وجود ذرات اتمی را به واقعیت نزدیک تر می کند به بررسی Brownian motion می پردازد.

    مقاله ی سوم "در باب الکترودینامیک اجسام متحرک" مقاله ایست که شهرت اینشتین مرهون آن است؛ نسبیت. وی در این مقاله دو اصل نسبیت خاص را فرض گرفته و تبدیلات لورنتس را از آن ها نتیجه می گیرد. تبدیلات لورنتس نتایج حیرت انگیزی دارد از جمله اتساع زمان و انقباض طول در سرعت های نزدیک سرعت نور.

    و مقاله ی چهارم "آیا جرم یک جسم به انرژی آن بستگی دارد؟" که یکی دیگر از نتایج نسبیت خاص است و فرمول مشهور E = m c2 را به همراه دارد. نظریه ای که بیش از هر نظریه ی دیگر اینشتین تایید شده است.

    در 1907 اینشتین هنگام تلاش برای وارد کردن گرانش به نظریه ی نسبیت متوجه شد نظریه نیاز به تعمیم دارد و به این نتیجه رسید که مسیر نور در میدان گرانش خمیده می شود، وی این نتیجه را به عنوان  شاد ترین فکر زندگی خود یاد کرده است. در 1912 برای فرموله کردن تئوری گرانش از هندسه ی ریمانی کمک گرفت و موفق شد در 1914 معادلات میدان گرانشی را ارائه دهد.    

    آلبرت اینشتین در سال 1921 به خاطر توجیه پدیده ی فتوالکتریک و خدماتش به فیزیک نظری جایزه ی نوبل دریافت کرد. در این دوره اینشتین در اوج زندگی علمی خود قرار داشت.

    بقیه ی عمر اینشتین وقف تئوری میدان واحد شد. این تئوری که باید قانون گرانش اینشتین و معادلات نسبیتی ماکسول را در بر گیرد با عناوین دیگری چون تئوری همه چیز، تئوری تعمیم یافته ی گرانش و وحدت نیروها نیز شناخته شده است. متاسفانه آخرین دست آورد های اینشتین که درباره ی همین نظریه است به دلیل نداشتن هیچ گونه نتایج نظری ( این نظریه به بیان اینشتین فقط شامل چهار معادله و یک اتحاد است اما گونه ی دیگری از آن که توسط اروین شرودینگر ارائه شده شامل یک اصل است )  و عدم امکان آزمایش در میان انبوهی از این دست نظریات به فراموشی سپرده شد. از جمله دیگر کارهای علمی اینشتین:

    §  توضیحی بر آبی بودن آسمان ( تئوری پراکندگی ) در 1910.

    §  مقاله ی "مکانیک کوانتمی تابش" در 1917 با ایده ی کاربردی گسیل القایی stimulated emission که زیربنای لیزرهاست.

    §  مقاله ای در کیهانشناسی در 1917 که وجود یک ترم اضافه را در معادله ی گرانش پیش بینی می کرد. این ترم که به ثابت کیهانی شد مدتی بعد رد شد.  به گفته ی اینشتین اضافه کردن ثابت کیهانی بزرگ ترین اشتباه عمرش بوده است.

    §  ارائه ی مقاله ی توزیع آماری Bose-Einstein ( فیزیک دان هندی ) در 1924.

    §  مقاله ی EPR (Einstein-Podolsky-Rosen) در 1936 که طبق آن مکانیک کوانتمی به عنوان یک تئوری آماری صرف شناخته می شود. ( تفسیر اینشتین از مکانیک کوانتم )

    §  و مقالات سال های 1945، 1947 و 1949 در تئوری تعمیم یافته ی گرانش که آخرین و به تعبیری ناکام ترین کار او به شمار می آیند.

    اینشتین بر خلاف آن چه تصور می شود فرد نامرتب، گوشه گیر یا حواس پرتی نبوده است لااقل تا سال های ارائه ی نسبیت عام. از این دوره به بعد موفقیت علمی چشمگیری ( آن چنان که در نسبیت به نست آورده بود ) نصیب وی نمی شود. البته اگر جوانب دیگر در نظر گرفته نشود؛ اینشتین دو بار در طول زندگی خود ازدواج کرد. بار اول با میلوا ماریچ دختری از صربستان که در پلی تکنیک زوریخ در سویس با او هم کلاس بود. آشنایی میلوا و آلبرت به 1896 بر می گردد وقتی میلوا از رشته ی پزشکی به رشته ای که اینشتین تحصیل می کرد تغییر رشته داد. چیزی که در هر دوره ای ذهن اینشتین را بیش از هر چیز مشغول می کرد ریاضی و فیزیک  بود به همین خاطر زندگی روزمره برایش یک حاشیه بود و در همین سال ها وضع مالی مناسبی برای تشکیل زندگی نداشت تا این که در 1902 در موسسه ی ثبت اختراعات سویس شغلی به دست آورد. سپس در 1903 با ماریچ ازدواج کرد. حاصل زندگی مشترک آلبرت و میلوا یک دختر به نام لیزرل و دو پسر به نام های هانس آلبرت(1904) و ادوارد (1910) بود. در سال 1905 گاه دوستان اینشتین وی را می دیدند که بر نیمکتی در پیاده روی شلوغی نشسته، دفترش در کالسکه ی بچه،  غرق در محاسبات طولانی و کودک با جغجغه به سر او می کوبد. اینشتین و میلوا ماریچ در 14 فوریه 1919 از هم جدا شدند و اینشتین با دختر عموی بزرگ تر از حودش الزا  لونتال ازدواج کرد. آن ها صاحب فرزندی نشدند. این ازدواج تا حدی شبیه رابطه ی بیمار و پرستار بود زیرا  الزا  از اینشتین که به خاطر عدم توجه به خیلی چیزها دچار ناراحتی اعصاب و معده شده بود مراقبت می کرد.

    گرچه اینشتین به عنوان یک یهود، صلح جو، فیزیک دان، فیلسوف و ... شناخته شده است ولی آن چه وی را از تمام رسته ها و گروه ها جدا می کند یک حس کنجکاوانه است که وی را در تمام شرایط اعم از جنگ و صلح و تاهل و تجرد و فقر و ثروت و شهرت و ... تنها نمیگذارد. گرچه در این مورد نظر دادن کار دشواریست اما شاید چیزی که آلبرت اینشتین را از تمام مردم قرن متمایز می کند چیز منحصر به فردیست که محور زندگی او می شود و به خاطر آن زندگی می کند.

    به عنوان رفع یک سوءبرداشت از رابطه ی اینشتین و بمب اتم ذکر ماجرای زیر خالی از فایده نیست: اینشتین در 1932 یک سال قبل از این که هیتلر به قدرت برسد به دانشگاه Princeton آمریکا می رود. در طول دهه ی 1930 تلاش حزب نازی بر این بوده است تا اینشتین به عنوان فیزیک دان یهود شناخته شود. اینشتین تبعیت آلمانی خود را اعلام کرده و در آمریکا می ماند. در سال 1939 اینشتین به تشویق لئو زیلارد نامه ای به فرانکلین  روزولت می نویسد و در آن از خطرات احتمالی دست یابی دولت نازی به سلاح اتمی خبر میدهد. ( لازم به ذکر است شکافت هسته ای پیش از این تاریخ توسط دو گروه از دانشمندان در اروپا و آمریکا انجام شده بود)  روزولت طرح تحقیقاتی کوچکی را شروع می کند که بعدا به پروژه ی منهتن معروف می شود. هنگام تسلیم آلمان در مه 1945 زیلارد که این بار  استفاده از بمب اتمی را غیر ضروری می بیند مانند گذشته از طریق اینشتین نامه ای به روزولت می نویسد و قرار ملاقاتی ترتیب میدهد اما روزولت قبل از قرار می میرد و ترومن جانشین وی می شود. در نهایت زیلارد نمی تواند برنز وزیر امور خارجه را که به جای ترومن با او مذاکره می کند، متقاعد کند.دولت آمریکا معتقد بود پروژه ی 6000$ که 2000000000$ هزینه برداشته بود نباید بی نتیجه بماند.  زیلارد نامه ی دیگری به رییس جمهور می نویسد که 68 تن از دانشمندان پروژه ی منهتن  آن را امضا کرده اند مبنی بر این که قدرت  بمب در منطقه ای غیر مسکونی در حضور ناظران بین المللی نمایش داده شود. ولی تمام تلاش ها بی اثر بود. اینشتین پس از اتمام جنگ رای زنی هایی برای خلع سلاح هسته ای انجام داد. همچنین همکاری وی با برتراند راسل و آلبرت شوایزر در مورد عدم استفاده از تسلیحات هسته ای. (Russell-Einstein Manifesto )

    اینشتین در 18 آوریل 1955 در بیمارستان Princeton در گذشت، طبق گفته ی پرستار وی قبل از مرگ جملاتی به آلمانی زمزمه کرده است. کنار تخت انبوهی از معادلات فرصت برای زنده شدن می خواستند.


    نظرات دیگران ( )


    ? لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    مریوان
    زندگی نامه ی پاستور
    آلبرت انیشتین

    Desigened By Parsiblog.com